نتایج جستجوی عبارت «محمد حسین کردگاری دبستان فرهنگ اسلامی مدرسه شهید مصطفی خمینی هنرستان خدمات شهید نواب صفوی کردستان فتح‌المبین آزادسازی بستان والفجر مقدماتی خیبر بدر زبیدات شکست حصرآبادان ۱۳۴۴/۳/۲۰ ۱۳۶۴/۱۲/۵ والفجر ۸» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
به یاد شهید حمید مستفیضی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
واردخاک وطن شد پیکر پاک حمید رفت اودرجبهه‌تا تن را رها‌سازد ز ننگ در وصیت نامه گفت ای‌دوستان نازنین رهبر ما دوستان‌پیرجماران است و بس جان بکف ازامرودستورخمینی‌می رویم روز ما تاریک از ظلم عیان گردیده بود خواری اسلام را درچشم‌می‌دیدی‌عیان چون‌حسین‌بن علی‌آن نایب خاص امام گفت هل من ناصرا"ینصرزدل‌این راهبر همچوخورشیددرخشان‌گشت‌مارا راهیاب ایکه‌گویی کاش بودم با حسین درکربلا جبهه ها امروز محتاج‌جوان‌وپیر ماست هرکسی داردتوان‌بایدکه‌بی‌صبر و درنگ مادرم از دادن فرزند خود دلشاد باش گریه کن از...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید اصغر نجیبی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بسم الله القاصم الجبارین ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. 1 مپندارید آنها که در راه خدا کشته شده‌اند، مردگانند؛ بلکه آنها زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند. من در حالی این وصیتنامه را می‌نویسم که در برابر مسجد امام زمان(عج) ایستاده‌ام. این وصیتنامه را شروع به نوشتن می‌کنم. این وصیتنامه را می‌نویسم و با امام زمان(عج) روبرو می‌شوم. سلام، سلام گرمی از میان غرش توپ و تانک، سلامی از میان ترکش خمپاره، سلامی گرم...
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید باقر هاشمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد باقر هاشمي »
انا لله و انا الیه راجعون "ما از خدائیم و به سوی او رجوع خواهیم کرد" یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی1 السلام علیک یا ابا عبدالله. سلام بر تو ای حسین(ع)، که براستی تو برای دین خدا قیام کردی و در برابر ظلم و کفر ایستادی و شهید شدی. بنام خدایی که انسان را از لخته خون آفرید، بنام او که از اویم و همه چیزم از اوست، زندگیم در...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -گمنام
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
برای شهدای گمنام ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. سوزش شمع و بازی گل در چمنها آتش عشق و مستی او در تن ما لاله از خاک سرخت برون شد وه چه کوچیدی از لاله زاران ای امید من ای شمع خاموش ای رسیدی به من خانه بر دوش رفته‌ای زین سرا تو همیشه رفتنت باور ما نمی شه ای گل لاله ما به بستان ای شهید، ای عزیز عزیزان رخت خود زین سرا برگرفتی راه دیگر تو دیگر گرفتی ای گل لاله پرپر شاخه...
شهدا سال 63 -وصیتنامه شهید محمدرضا مستوری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد محمدرضا مستوري »
بسم الله الرحمن الرحیم و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. ما در دامان آقائی و کرامت پرورش یافته‌ایم، لیکن برای پیروزی اسلام و مسلمین، سعادت به ما حکم می کند که برای مرگ آغوش باز کنیم. « از سخنان تابناک امام حسین(ع) » با درود و سلام به محضر آقا امام زمان(عج) منجی عالم بشریت، بر پا کننده عدل و آزادی در سراسر زمین. با درود به رهبر کبیر انقلاب و شهدائی که جانشان را...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید کهزاد رحمانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد کهزاد رحماني »
بسم الله الرحمن الرحیم فلیقاتل فی سبیل‌الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره و من یقاتل فی سبیل‌الله فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجرا عظیما. کسانی که زندگی دنیا را به آخرت فروخته‌اند ، باید در راه خدا پیکار کنند و هر کس در جهاد در راه خدا کشته شد یا فاتح گردید زود باشد که او را در بهشت ابدی اجری عظیم دهیم . ( سوره نساء، آیه 74 ) بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و یاری دهنده مظلومان و...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید علی اکبر مولازاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد علي اکبر مولازاده »
بسم‌الله الرحمن الرحیم چه بنویسم، به نام خدای عظیم و قادر و متعال و به نام پیغمبرش محمد (ص) که ما از برکت وجودش مسلمان شدیم و اکنون در پیشگاه خداوند روسپیدیم. لکن ما با باری از گناه، امید بخشش و عطوفت پروردگار را داریم. سلام بر محمد (ص) و علی (ع) و فرزندانش. سلام بر مهدی (عج) و نائب برحقش، سلام بر انقلاب که به برکت خون هزاران شهید که شما آن را دادید [به ثمر نشست]. آری!...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید علی عبدالله زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد علي عبدالله زاده »
دل در کمند یار نهاده و بی‌تاب لحظه وصال بود، آنکه دهم خردادماه ۱۳۳۷ در روستای مشکان از توابع شهرستان نی‌ریز با اولین صدای گریه، شادی را به خانواده ارزانی داشت و در سپاس از لطف بی‌کران حق، او را غلامرضا نام نهادند. کودکی را به‌سرعت پشت سر گذاشت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز و به پایان برد. عرصه تحصیل را رها و در کنار پدر، همچون بازویی پرتوان در تأمین معاش...
-داستان بابای مهدی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
از لحاظ رابطه عاطفی بین بچه‌های گردان کمیل و‌ سردار شهید علی اصغر سرافراز‌، حاج آقا بنایی می‌گوید‌: رزمنده‌ای در گردان کمیل بود که به او بابای مهدی می گفتند. به تازگی بچه‌ای خداوند به او داده بود و اسمش را مهدی گذاشته بود. او خیلی به ‌علی اصغر علاقه داشت. قبل از عملیات والفجر هشت من سراغ علی اصغر سرافراز و بچه‌های گردان کمیل رفتم. آنجا نشسته بودیم‌، شهید علی اصغر مرتب با ‌ بابای مهدی شوخی می‌کرد...
به یاد شهید حاج علی دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
چون حبیب‌بن‌مظاهر رفت دهقانپور ما ریش‌چون‌برفش زخون‌پاک‌ او گشتی خضاب مرحبا خوش آمدی ای پیر مرد باوفا چون‌تو بودی از دل و جان عاشق‌وشیدای ما آفرین بر غیرت و برهمت و عـزم تو باد ای حبیب‌ ما چه نیکو آمدی‌خوش آمدی پاسداران را تو پیک جبهه ها بودی پدر تو زخون‌خود محاسن را چه رنگین کرده‌ای چشم‌بر‌در‌هر کسی بودش عزیزی در سفر اینک ای روشن ضمیر و پاک باز و پاک بین پیرمردان توسرمشق شهادت گشته‌ای پیکر پاک...